محل تبلیغات شما
یه چند روزی هست که دلتنگی سراغم اومده،همه ی سعی ام برای خندیدن،برای همراهی با خنده بقیه بی نتیجس،و قرار دادن کلمات کنار هم سخت شدن  یه چیزهایی از دستم درفته که قبلا تو چنگم بودن ،از گوش دادن دیگه خسته شدم ،دوست دارم وسط حرف بقیه بپرم و بگم ببین خواهش میکنم ادامه نده چون دیگه نمیشنوم من حس میکنم درخت وقتی درخت شد که دیگه حرفی برای گفتن نداشت ،قبلش اصلا شاید یه ادم بود ،دلم تنگ شده چیزی که این مدلیش قبلا برام پیش نیومده بود دلم تنگ شده و میتونم تا صبح غر بزنم .

شخم زدن باغچه و چیزهای جدید

به اختصار کمی دلتنگی،کمی هَم کمی غم

حرف های خسته کننده ی جدید و جذابیت بیش اندازه ی آنها

یه ,قبلا ,دادن ,درخت ,نمیشنوم ,میکنم ,تنگ شده ,برای گفتن ,حرفی برای ,دیگه حرفی ,گفتن نداشت

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه اطلاع رسانی سردار چزابه Florence's style Sheila's life معماران کافی نت بذرافشان نسیم سخن روزانه های یک مرد متاهل Barbara's info فروش تکی و عمده پوشاک ترک دونیا ادبیاتی....................Dünya Ədəbiyyatı